رهبري معظم مقام خانواده با آشنايي

اي خامنه علي سيد آقاي العظمي الله آيت حضرت ) سال) در العالي ظله مشهد  1318مد در ، شمسي

وجود  عرصه به پا روحاني اي خانواده در مقدسگذاشت.

و مجتهدين از جواد سيد حاج آقا الله آيت ايشان پدرطوالنيصبحها سالهاي كه بود مشهد محترم علما

مسجد در ها شب و ظهرها و گوهرشاد مسجد دردين تبليغ و نمود جماعتمي ي اقامه مشهد بازار

. كرد مياز اي خامنه حسين سيد الله آيت له معظم جد

. محله در قبال وي بود نجف مقيم آذربايجاني علماي )) نجف)) سپسبه داشتو اقامت تبريز خيابان

اشتغال بحث درسو به آنجا در كرده، اشرفسفرو تقوي و علم اهل و پرهيزكار مردي بود، ورزيده

. گذراند قناعت با را عمري كه زهد

وادج د

سيللها ت

آي

منه

خانيسيح

مي گرادرپ

آقا

رهبري معظم مقام برادران

محمد هادي سيد سيد

مصطفيمسعود

مجتبي

آقا فرزندانميثم

سيدمصطفيالله آيت دختر با

ازدواج خوشوقتاست كرده

مجتبي سيدحدادعادل داماد

وصادق كمال آقايان پدر خرازی محسن عکساقایآقا دامادشان کنار در قم برجسته روحانیان از

) رهبري ) معظم مقام فرزند مسعود محسن

سيدمسعود

سيدميثمو

لوالچيان آقايپدرخانم

" دامادش و دخترش ساده زندگی مورد در عادل حداد سخناناین آپارتمان‌هایشان 13در مساحت وقت هیچ كرده‌اند، زندگی هم با اینها كه ! 100سالی آن در اآلن كه خانه‌ای نشده متر

حوش و حول می‌كنند، . 70زندگی مشابه زندگی‌هایی هم آنها و می‌كنند زندگی ایشان با كه دارند پسر تا چهار آقا است متر . . كه باشد حواسمان باید كند، دعوت را ما می‌خواهد كه وقت یك بنده داماد است محدود هم آنها جای دارند پدرشان و مادر

. می‌كنند پیدا جا مشكل پذیرایی برای چون نشویم، نفر دوازده‌ ده از بیشترمجتبی آقا با B مخصوصا و رهبری معظم مقام آقازاده‌های با آنكه از بعد من بگویم باید آمد میان به مجتبی آقا از صحبت كه حاال

فرزندان ایشان كه فهمیدم و شد بیشتر خامنه‌ای آیت‌الله به ارادتم باثمارها« االشجار »تعرف حكم به شدم، آشنا نزدیك از . كرده‌است تأثیر فرزندانشان تربیت در بوده حاكم ایشان زندگانی بر B عمًال كه صداقتی آن و كرده‌اند تربیب خوب بسیار را خود

خودش درباره هرگز خودشهم و بگویم سخنی و بكنم صحبتی او درباره من نیست راضی هرگز مجتبی آقا كه می‌دانم. نمی‌كند دفاعی اهانتها، و تهمت‌ها برابر در خود از و نمی‌آورد زبان به سخنی كمترین

و  فقه مطالعه به یا منزل در را خود اوقات و تدریسمی‌كند خارج درس قم در سالهاست كه می‌دانم گریخته و جسته اما . و نشنیده‌ام را او بلند صدای هنوز كرده‌ام پیدا نسبت او با كه گذشته سیزده‌سال طی من عبادت به یا می‌گذارند فقاهت

. ندیده‌ام او از گناهیدهند  جلوه زشت مردم، نظر در را، پاك چهره‌های می‌كنند سعی چطور ایران، و اسًالم و انقًالب دشمنان كه می‌بینم وقتی

. كرده‌ام گناه كنم سكوت اگر احساسمی‌كنم

. سال انتخابات از بعد شلوغی‌های از پس رسید خاطرم به اآلن همین كه كنم اشاره نكته‌ای به نیست من 88بد كه بود جوانی ، . روز یك است فعال بسیار صحنه پشت كارهای و اعتراضات و تظاهرات در و قضایا این در هم او كه شنیدم و می‌شناختم را او

: در تقلب ادعای این و می‌شود زده كه حرف‌هایی این « گفتم و كردم صحبت او با و آمد من دفتر به و گذاشتم قرار او با . و خیابان‌ها و سایت‌ها در كه حرف‌هایی این میان از نمی‌شدم میدان وارد نبودم، مطمئن اگر من و است دروغ B كًال انتخابات،

آقا به راجع كه است حرف‌هایی آن و كنم اثبات تو به می‌توانم راحتتر خیلی را یكی بودن دروغ می‌زنند، خارجی تلویزیون‌های . تو و دارم مهمان بگویم و ببرم دخترم منزل به و بگیرم را تو دست قبلی، قرار بدون و اآلن همین می‌خواهی می‌زنند مجتبی

با مجتبی آقا كه می‌كند؟ 40ببینی زندگی طوری چه سن سالایشان  كه آپارتمانی و است ساده‌تر شهرستانی متوسط كارمند یك زندگی از مراتب به ایشان زندگی كه ببینی تا برویم بیا

. شما نیست مقایسه قابل ساخته‌اند را تقلب ادعای و انداخته‌ وسط را خودشان كه آقایانی این خانه‌های از یك هیچ با داردكه شنیده‌ای را شایعه این B ! 1.5حتما داستان یا است مجتبی آقا به متعلق كرده‌اند، انگلیسمسدود بانك‌های كه پوندی میلیون

. . سرزده ندارد كاری اثباتش شنیده‌ای B حتما است، بوده ایشان به متعلق گفتند و رفته تركیه به كه را شمشطًال از پر كامیون : . »می‌دانم گفت و می‌شناخت مرا چون كرد، قبول را حرفم جوان آن البته » ببینی را مجتبی آقا زندگی و می‌رویم هم همراه و

. : . ایران مردم می‌دانند چون خارجی‌ها قیاسكن شكل همین به هم را حرف‌ها بقیه »پس گفتم‌ » است دروغ حرف‌ها این. » بیندازند فاصله نظام و مردم بین تا می‌كنند جعل را دروغ‌ها این حساسهستند، رهبرانشان زندگی به نسبت

مسعودمصطفيمجتبي) محسن)

ميثم) محمد)

بشري) زهرا)

هدي

فاط)مه(

عروس

آقاي گلپايگاني

عروس

آقاي باقری كني

باقری كني

داماد آقا

اخالقى فضايل و علمى مقامرهبرى معظم مقام

: بـارهـا امـام حـضـرت احمدآقا حاجعـنـوان بـه عـالى جـنـاب از

فرد بهترين و مسلم مـجـتـهدىبردند نام رهبرى .براى

عـلمـى صـالحـيـتـهـاى داشـتـن بـا اى خـامـنـه العـظـمـى الله آيت حـضـرتسوى از ، واليت عظماى مقام احراز جهت الزم Zاخـالقـى فـضـايـل و

اسـالمـى انـقـالب كـشـتـى سـكـانـدار عنوان به ملت برگزيده خبرگانو صـالبـت با اند خويشتوانسته داهيانه رهبريهاى با و انتخابشده

به جهانى مشكالت و حوادث طوفان ميان از را اسالمى نـظام ، اسـتـوارى ) به ) سلم و آله و علیه الله صلی مـحمدى نـاب اسـالم عـاليـه اهداف سوى

. مجلس تصميم درستى ، ذاتى شايستگى لياقتو ابراز با ايشان پيشببرند ) اثبات ) به علیه الله رحمة خمينى امام جانشينىحضرت براى را خبرگان

اند .رسانده

علمى مقاماصـول ) ، فـقـه اسـالمـى مـخـتـلف عـلوم در كـه اسـت عـالمـى له مـعـظـم

) ، سـيـاسـت اقـتـصـاد، ، تـاريـخ رجـال و فـلسـفـه ، حـديـث تـفـسـيـر، ،مـورد اى چـهـره و نـظـر صـاحـب ، هـنـرى و ادبـى ، اجـتـمـاعـى مـسـائل . ، مسلم مجتهدى ايشان اساس، برهمين است دانـشـگاه و حـوزه قـبـولنكته مفسرى مـحـقـقـىصاحبنظر، ، دقـيـق شناسى جامعه مدبر، مديرى

مسلط، دانى تاريخ ، تجربه با سياستمدارى ، كاردان اقتصاددانى ، سنجاست هنرى امور در ر gمتبح كارشناسى و دست چيره .اديبى

است معنوى كماالت صاحب و برجسته شناسى اسالم ؛ انقالب معظم رهـبرشـجـاعـت بـا اسـالمـى اصـيـل هـاى انـديـشـه از حساس، رخدادهاى در كه

رياست مقام در خدمت هشتسال طول در و كـرده دفـاع شـهـامـت وكه ـ سـالها ترين پرحادثه و ترين بحرانى در ، ايران اسالمى جمهورى

مشكالت و گشته افزونتر استكبارى قدرتهاى اقتصادى و سياسى فشارهاى. داشتند عهده به را كشور اداره ـ مىشد بيشتر ناخواسته جنگ از ناشى

شرعى احكام استنباط قدرت و فـقـاهتو فقاهت مقام به رسيدن ، مسلمين امرى واليت مقام تصدى براى مهم شرايط از يكى

) عـقـل ) و اجماع ، سنت ، كتاب اسًالمى منابع از شرعى احكام استنباط قدرت داشتنثر . مؤ علوم بر كافى تسلط و سرشار استعداد داشتن با رهـبـرى مـعـظـم مـقـام اسـت

ييد تأ مورد امر اين و برخوردارند اجتهاد و فقاهت مـقام از شـك بـى اسـتـنـبـاط، در ) است ) گرفته قرار ره امام ياران و حوزه .بزرگان

: ( علیه ) الله رحمة مشكينى الله آيت حضرتمقام واجد ـ العالى ظله مد ـ اى خامنه على سيد حاج الله آيت مستطاب حـضـرت

بدان رهبرى معظم مقام تصدى كه شرعيه احكام اسـتـنـباط قدرت و اجتهاد و فقاهتاست . واليت شرايط ساير حايز له معظم چنانكه باشد؛ مى است نيازمند

آملى : جوادى الله آيت حضرتـ بركاته دامت ـ اى خامنه على سيد حاج آقاى جناب الله آيت حضرت عدالت و اجتهاد

. رهـبـرى تـقـويـت در ـ الله ايـدهـم ـ اسـًالمـى امـت اسـت الزم بـاشـد مى تأييد مورد. نفرمايند دريغ ايثار و نثار گونه هيچ نفيسدر نفس بذل در له مـعـظـم

) فرمايد ) مى له تدريسمعظم زمينه در ره لنكرانى فاضل الله آيت :حضرتكـنـم عـرضمـى دارم اى خامنه الله آيت با آشنايى كسى عـنـوان بـه بـنـده

. پيش بـيـسـتسال هـسـتـنـد اجـتـهـاد اهـل و نـظـر اهـل ايـشـان كـهموقع آن ؛ كردم برخورد ايشان با شاد گوهر مسجد در مشهد در وقتى

تدريسمى چيزى چه پرسيدم بودند، مـشـهد مـحـتـرم مدرسين از ايشان : است علمى كتب مشكلترين و مهمترين از مكاسب ، مكاسب فرمودند كنيد،

است. . مجتهد يك و فقيه يك ايشان من نظر به

سـيـاسـت عـلم عـالمفـقـه ؛ ديـنـى عـلوم در تـنـهـا نـه اى خـامـنـه العـظـمـى الله آيت حـضـرت

... علم در بلكه هستند مبرز اسـتـادى و حـديـث تـفـسـيـر، ، اصـول و . روند مى شمار به دنيا بزرگ شخصيتهاى و برجسته افراد از نيز سياست

) سياست ) عـرصه به پا ره خمينى نهضتمقدسامام شروع با ايشان . از بعد و نمودند آغاز خويشرا ناپذير خستگى و مبارزاتشجاعانه و گذاشته

مسئوليتهاى ، مبارزاتى تجارب از بارى كوله با اسالمى انقالب پيروزى . گرانقدر تجارب گرفتند برعهده مختلف سازمانهاى و نهادها در را خطيرى

و تحميلى جنگ بـحـبوحه در آنهم ، رياستجمهورى هشتساله دوران ... بـا جهانى استكبار و نظامى ، اقتصادى ، سياسى جانبه همه فشارهاى

نيز سياست جهان در ايشان تا موجبشد حاضر، سياسىعصر پـيچيدگيهاىگردند كارآمد و توانا عالمى

اخالقى فضايلزنـدگـى شـنـاخـت بـه مـيـل هـمـگـاننـظـيـر كـم مـجـاهـدان و بـزرگـانترقى عوامل كـشـف پـى در و دارنـدتجربه از تا هستند آنان پيشرفت واستفاده كماالت به رسيدن در آناناز. اى گـوشـه بـيـان رو، اين از كنندسـالله عـمـلى سـيـره و فـضـايـلآله ) و علیه الله صلی الله رسـول پـاك ) الله آيت حـضـرت ، سلم وجان و ذهن ، اى خامنه العـظـمـىو كرده سيراب را شيفتگانش تشنهدوستداران براى بزرگى درس

حقيقتهاست و فضيلتها

قرآن شيفتهپـرورشيـافـتـه ، اى خـامـنـه العـظـمـى الله آيت

است آن ديرينه آشناى و قرآن هاى . مكتب زمزمهدر و مىشنود جان و دل با را قـرآنى آيـات تـالوتمى خويشرا اميد دنياى ، معارفوحى انداز چشم

كه. ، طاغوت رژيم سياه و خفقان روزگار در بيندو مىشد محدود مجالسعزا و مساجد به قرآن

درستفسيرش ، نداشت كـهـنـساالن جـز قـاريـانـىشيرين شهد از و داد مى صفا را غبارگرفته دلهاىسيراب شيفتگانشرا تشنه اذهان ، معارفقرآنى

انـقـالبـى و مسلمان جوانان براى منى مأ و كرد مىدريچه. ، سرخورده نمايان روشنفكر كه زمانى بـود

) غـرب ) و شـرق افقهاى بر خويشرا خرد و جان . كردند مى جستجو آن در خويشرا حـيات و گـشـوده

) و ) مـسـخـره بـه را قـرآن تالوت منورالفكرها ومـى پـرسـتـى كـهـنـه ، گـرفـتـه اسـتـهـزأ

دوخت مى نظر و داده دل قـرآن بـه او انـگـاشـتـنـد،گرفت . آرامشمى پرفروغ خورشيد اين گرماى از و

آن به دادن اهميت و نماز اقامههميشگى همراه و ديرين آشـناى نـمـاز،

است ايشان

قناعت و وارستگىافتخارات از سادگى و آاليـشى بـى

به آراستگى و است بوده ايشان زندگىاز بودن پيراسته و سادگى قناعتو زيور

بارزترين از تكبر، حرصو و طمع رذايلاوست رفتارى و روحى حاالت

كرامتنفس نورانى زندگى بخششدر و بزرگوارى

و محبت درياى امواج و زند مى اشموجو دوستى ساحل اشدر مهربانى

گيرد مى آرام معاشرت