Upload
exit-theatre
View
228
Download
5
Embed Size (px)
DESCRIPTION
به قلم: دکتر ورونیکا بکستر ترجمهی شیرین میرزانژاد
Citation preview
گوستو بوال بازی جدی با آبه قلم: دکربتربر ورونیکا بکسربتربر
ترمججمجمهی شربیربرین مربیربرزانژاد
گوستو بوال در ٢ می ٢٠٠٩ پس از مدىبتىبی دستوپنجه نرم کردن با بیماری سرطان خون درگذشت. مهھمهمسرش سیسیلیا آسردبربیربر نربیربز و سرکوبشدگان تئاتر متدهای زمینهی در فعالیت مشغول حاضر حال در و است حیات قید در مهھمهمچنان
نشریهی آنالین «زیر فشار» است. گوستو بواىللىلی که تا این حد جبتجبحسینش میکردم، مرد شاعرمسلک و سخاومبتمبمندی بود که میخندید، دربارهی بیىبنىبی بزرگش آشوخی میکرد و هنگام کار تئاتر بازیگوش بود. او اساساً جبتجبجسم روش خودش بود؛ بازیگوش و علربیربرغم مبتمبمام مسائل، خوشبنبینبن و مثبت اندیش. هنگامی که در اواخر دههی ١٩٩٠ میالدی در انتخابات شورای شهر ریودوژانربیربرو کاندید شده بود، شعار انتخاباتیش این بود:«جرات شاد بودن داشته باشید». در امبیمبمیلهای کوتاهش به من در این سالها به زندگیاش خوشبنبینبن بود. در برزیل بود و تقریباً بازنشسته شده بود اما تا جاىبیىبی که سالمت جسماىبنىبیاش اجازه میداد برای سخربنربراىبنىبی یا برگزاری کارگاه سفر میکرد. در زمان مرگش، بازخواىبنىبی آخرین کتابش «زیباىبیىبیشناسی سرکوب شدگان» را به پایان رسانده
بود. در کارگاهی که در تابستان گرم ١٩٩۶ در نیویورک برای اولنبینبن بار او را مالقات کردم، گروه ما او را کامالً گیج کرده بود. از مهھمهمان آغاز از او مبنمبمرات عاىللىلی میگرفتیم و ساعات کالس را به چربیربزی شبیه به یک روز کامل پرکار و هیجانانگربیربز تبدیل کرده بودمبیمبم. ما گروه درمهھمهمی از فارغالتحصیالن بودمبیمبم که اغلب نیویورکی بودند اما عدهی کمی هم مانند من از راه دوری آمده بودند تا در کارگاه شرکت کنند. من فکر میکردم مسنترین فرد در آن کارگاه باشم، اما در هبنهبهایت شگفىبتىبی دیدم که بسیاری از آهبنهبها از منِ ٣۴ ساله بزرگتر بودند و زىبنىبی هم در آنجا حضور داشت که دستکم هم سن و سال بوال بود؛
بهعالوهی گروه بزرگی از بیست و چند سالههای مستعد و متعجب.
بوال هر روز در کالسهایش پربیربراهن ابریشمی میپوشید. او حسی که این پربیربراهنها به او میدادند را دوست داشت: خنک، در شرجی تابستان. ما به عنوان هدیهی خداحافظی یک پربیربراهن ابریشمی مرغوب به او هدیه دادمبیمبم و بر پربیربراهىبنىبی ارزانتر با رنگ جممجمخصوص لباس اسمهامبیمبمان را نوشتیم و امضا کردمبیمبم. او به شیوهی پیربتربر بروک آغاز کرد: یک صندىللىلی خاىللىلی در مبیمبم و بعد وارد شد و بر روی آن نشست. او به ما گوشهای از استودیو قرار داد، منتظر ماند تا مهھمهمه به دور آن مججمجمع شویادآوری کرد که این تئاتر است و سوال مورد عالقهاش این بود که آیا با حللحلحظهی دراماتیکی که در حال مبنمبمایش است احساس همنواىبیىبی میکنید؟ استداللش این بود که بدون همنواىبیىبی (ارتباط برقرار کردن) سواالت تئاتری پرسیده شده قابل
پاسخ دادن نیستند. کساىبنىبی بودند که احساس میکردند بوال آنقدر احساسات را برمیانگربیربزد که در فضای کارگاه مبنمبمیگنجد، که هیچ حصار امبیمبمىبنىبی برای آنان که احساس آسیبپذیری میکردند وجود نداشت، خصوصاً هنگامی که تکنیکهای دروىبنىبیتر یا «پلیس درون» را
کار میکردمبیمبم. (ذکر شده در کتاب رنگنبینبنکمان آرزو— شیوهی تئاتری و درماىبنىبی بوال) برخی از مشکالت مطرح شده به نظرش بسیار غریب میآمد؛ مثالً گروهی که مسئلهشان تصاویر جسماىبنىبی واسطه بود: جاىبیىبی که سرکوبگر تا حدی در درون بود، اما در وسواسهای سرمایهداری نئولیرببربرال نربیربز جای داشت. اما هر چقدر هم که با موضوعات احساس همنواىبیىبی مبنمبمیکرد، به اثرات آن موضوعات با توجه و احربتربرام برخورد میکرد؛ مثالً بر رقصندهای که چاق به حساب میآمد یا بازیگری که کوتاه قد جممجمحسوب میشد. فکر میکنم بوال با مسائل سیاسی‐اجتماعی که سرکوبگر در
آن مشخص، جممجمحسوس و از قضا قابل جبتجبجسم بود راحتتر برخورد میکرد. کادمیکی که به دنبال جبتجبخریب کار او هستند مورد نقد قرار گرفته است و از بسیاری از کارهای او از جایگاه روشنفکری و آکه است این مسئله است. جممجمحبوس مکان و زمان در که است مصر ی ثالثه اهرام ىبیىبی گو میشود، بررسی زوایا مبتمبمامی روشهای بوال بر روی سنگ حک نشده و سیال است. من معتقدم که روشهای او تواناىبیىبی سازگاری دارد و تا زماىبنىبی که افراد آهبنهبها را مانند اجبنجبجیل یا یک فرمول مصون از خطا به کار نگربیربرند در هر بسربتربری مفید واقع میشود. او از مهھمهمان ابتدا به ما هشدار داد که ما دستورالعمل دریافت جبنجبخواهیم کرد، بلکه کار او ابزاری است که از طریق آن بتوان فکر کرد. فیلیپ
آسلندر میگوید در بهکارگربیربری روشهای بوال «نگاه گسستهی فردی پستمدرن شرط الزم برای فاصلهی انتقادی است، نه شرطی که فاصلهی انتقادی را غربیربرممممممکن میسازد».
کنندگان آن شاید من فکر میکنم روشهای بوال مهھمهمگی بیش از حد به اشتباه مورد استفاده قرار گرفتهاند: وقىبتىبی اجرانسبت به بسربتربر جممجمحلیشان و جنبهی حیاىبتىبی پرسشگری سقراطی که منجر به فاصله و تفکر انتقادی میشود ىببىبیاطالعند. بوال
کید کرده بود که کار ما میبایست پرسیدن سواالت خوب در تئاترمان باشد. بارها به ما تا
گر روشهای بوال به شکل صحیح و در شرایط درست استفاده شود، میتواند راهکاری مشارکىبتىبی در طرح با این حال، امسائل برای آموزش و پیشرفت باشد. طبق جبتجبجربهی من این پرسشگری اغلب به بروز مهارتهای بسته [ت.م: مهارتهای کنش را از پیش برنامهریزی الزم برای عملکرد در جممجمحیطی با ثبات، قابل پیشبیىبنىبی و جبتجبحت کنربتربرل فرد که در آن میتوان واکرد.] تقلیل مییابد که خالف جهت مطلوب بوال و نربیربز ماهیت آموزش پرسشگری یا طرح مسئلهای که مورد دفاع فریر بود کید آن از جبتجبحول اجتماعی عمل میکند. هنگامی که روشهای تئاتر سرکوبشدگان به درسىبتىبی مورد استفاده قرار نگربیربرد، تا
مشارکىبتىبی برداشته شده و به سوی ضرورت هببهبهبود دهنده یا انطباىفقىفیِ فردی پیش میرود. بوال استدالل میکرد که جوکر «دشوارگر» است [در مقابل تسهیلگر]، چرا که کار او این است که رسیدن به راه حلهای ىبیىبی» یا بیهوده را در برابر مشکالت مطرح شده غربیربرممممممکن سازد. به عبارت دیگر جوکر ابزار ساده و پیش پا افتادهی «جادوتربیت انتقادی است. بوال جوکر بودن را دوست داشت و به عنوان جوکر آثار جممجمختلف تئاتر شوراىبیىبیمان بود که او خودِ بازیگوشش را در تعامل با بازیگر‐مبتمبماشاچیان و بازیگران مبنمبمایان میکرد و راههای جدید برخورد با مشکالت قدمبیمبمی را کادمیکی که دربارهی او خواندهام، تنها تصویر خندان او امتحان میکرد. من در ذهن خود بر خالف مبتمبمام نوشتههای آ
در حال اجرای تئاتر شوراىبیىبی را به یاد دارم.
ىببىبی (تا جاىبیىبی گوستو بوال تاثربیربر عمیقی بر دیگر اشکال اجرای تئاتر در جنوب آفریقا داشت. تنها سفر او به آفریقای جنو کار آکه من اطالع دارم) در سال ١٩٩٨ به مهھمهمراه آدریان جکسون (مربتربرجم آثارش) برای یک کارگاه ده روزه در نزدیکی ژوهانسبورگ بود، هرچند که کار او پیش از آن به چهارگوشهی این قاره نفوذ کرده بود؛ از مصر تا کنگو، از موزامبیک تا کنندگان آمادهی بازی و جممجمخاطبان منتظر مداخله در عمل هستند. بورکینافاسو. مهھمهمنبینبن که تئاتر شوراىبیىبی مطرح میشود، اجراماهیت تئاتر شوراىبیىبی شبیه به سنتهای اجراىبیىبی آفریقاىبیىبی است که تعامل یا مشارکت مهھمهمیشه یک هنجار بوده است. مفهوم پس میکند. روشن جلسه یک در را نکتهای داستان روایت که جاىبیىبی آشناست، نربیربز مسائل دربارهی جببجبحث برای شورا
میتوان گفت که آفریقاىبیىبیها روش بوال را به سادگی پذیرفتند، هر چند که مسائلشان به این سادگیها نبود. ىببىبی که با آن آشنا هستم فکر میکنم، تاثربیربر بوال مهھمهمه جا دیده میشود، وقىبتىبی به پروژههای تئاتری جممجمختلف سرتاسر آفریقای جنوو پروژهها گروهها، تئاترها، از بسیاری کار اعتبار ىببىبی جنو آفریقای در شوراىبیىبی. تئاتر از استفاده در مهھمهمه از بیش احتماالً هربنربرمندان به بوال نسبت داده شده است. کمی دورتر در نواحی مرکزی آفریقا، شبکههاىبیىبی جبتجبحت عنوان پیشگام ارتباطات وجود دارند که در آن سازمانهای سوادآموزی، مدىبنىبی، تئاتر و سالمت به طور منظم از روشهای بوال برای بررسی مسائل اقتصادی‐اجتماعی و اجبیجبجاد درک جدیدی از زندگی مردم استفاده میکنند. در نگاهی از باال الگوهای مشاهببهبهی در دیگر گوستو بوال نامزد جایزهی نوبل شد. من شخصاً قارهها نربیربز دیده میشود. پس جای تعجب نیست که در سال ٢٠٠٨ آبسیار خوشحال میشدم که برنده شدن او را ببینم؛ کسی که در فضای عجیب و دشوار در میان تئاتری که ادبیات نیست، کنشگریای که خشونتآمربیربز نیست و آموزشی که نسخهپیچی شده نیست گام برمیداشت. بیش از مهھمهمه، این جایزه
میتوانست گرامیداشت فضای جدی بازیگوشانهای باشد که ما را انسان میسازد.
‐منبع: نشریهی اجبنجبجمن جهاىبنىبی منتقدان تئاتر‐ مسشمسماره یک
دربارهی نویسنده:
ىببىبی بوده دکربتربر ورونیکا بکسربتربر پژوهشگر تئاتر کاربردی در آموزش روستاىبیىبی و اطراف شهری از طریق تئاتر در آفریقای جنوىببىبی به انگلستان بازگشته و در حال حاضر در دانشگاه است. او پس از ٢٠ سال تدریس در مقاطع عاىللىلی در آفریقای جنو
وارویک مشغول به پژوهش و تدریس است.