12
جاني مدل های هوش هيModels of Emotional Intelligence ChangeMind.ir 1- جاني هوش هي تاريخچه: دري قبل از هاه ده1999 تلقي مي شدند واي با هوشنسانهي موفق , انسانها ا کسي که آيندهب هوشي ضري(IQ) ما تجربهني مي شد. ات , موفق پيش بيي داشي با موفقيت آنهاد , ضامن ميزان هوش افرا کهن داده نشا نيست بلکهر کل زندگي در زندگي موفقيت دنساني وت ارتباطااري اگري براي برقر دي هايژگي ويزم است . البته اين آموزشي ارزش هاي بايناير توا که در کنا عقيده- يناي علمي , توا نيستديارند, مطلب جديجود د مختلفي و هاي. توراندايک اوليه نظير محققانجتماعيد, هوش ا مي باشمي از هوشاعي , عنصر مهي اجتمنايند که توا پيشنهاد کرد از نظرک ديگراني درناي تورندايک توا انه و در رابطه رفتار هوشمند , عمل ورش خود درباره در گزات, و کسلر ديگران اس باشانسد : کوشيده ام ن نوي هوش ميجود دارد که مي نيز وژه اي وير هوشي , عوامل غي بر عوامل هوشيوهم که ع ده توانداردسنجش قرومي را مور هوش عم توانيمد. نميه را مشخص کندان رفتار هوشمن دهي نيزيارهاين ها و معي مگر اينکه آزمو م هوشي در سنجش عوامل غير براي را بهيجانهاگويد :هف خود ميري معرو . ماور در نتيجه گيشته باشيمر داختيا ا هيچار دادابل هوش قر در مق نبايدوان عنکي از آنها خود ي مي رسد به نظر باشندي هوش با مراتب. بعاشتمل بر ا هوش را مونر گار زباني( اگون د گون, با عناصريختي راجوه شنا ميداند. او و) اضي , جسمي , ريياي موسيقي از هوش يا گفته خودشر شناختي غي شخصي نظريه شامل اينه است. بعد شخصي ترکيب کردهم است مولفه م دو. قداستونر معتدي . گار هوش ميان فرون فردي و هوش دري است بر ظرفيتون فردي هوش دريق ازلي دقن مد اي شکل داديناي توايشتن و خوي فهمناين فردي توا هوش ميار زندگي ولکرد موثر ددل براي عمده از اين مستفا ا است, اينکه چه ديگرانه کار مي کنند آنها چگون مي کند وا تحريک چيز آنها ر. ني موفقهبران ديعلمان , پزشکان و رداران, مدگان , سياستم فروشن همگي افرا ديجاني با هستند با هوش هي. ز سالل ا هر حا در1999 تا1999 پژوهش مختلفي به هاييدگاهده است و دخوش تحول بوجتماعي , دست هوش ا درزمينهجود وش ميان , دان ديگراناط باي ارتبنايوان تواعي را به عنجتما هوش ا اند که آمده درست دربارهي قضاوتناي فردي , توااسات, خلق احس ديگران هاي و انگيزه ها, تعريف کردهمي غير ک نمادهايي و مهارت رمزگشاياعي موثر عملکرد اجتم اند. درامعرفيجاني ردهوش هيفهوم جدي و ماير مويت فوق , سالو پس از تحو نهايت تعريف کردها به اين صورت کرده و آنرد وجان هاي خو هيي شناسايي اند: توانيز بينن و تماي ديگراعمال تفکر و ا هدايتت برايعاده از اين اطستفا و ا آنها فرد. ارزش محوري خود را از دست داده بود سالهاجاني کهن ترتيب هي به اي, ا به هت نظريه تحولسله تغيير و دوباره در يک سساسي قابل توجه عنصر اوان عن سالها کهفقيت ها و شکست هله مون ازجمنساي ا شناسي رفتارها علت هوش ا بهني عقه مي شد, مطرح شد نسبت داد. و مايروين تئوري توسط سالول اي تشکي, رين کتاب سال گلمن پرفروش ت که دانيل باعث شد1991 حتحده را ت متتيا اجودجاني پا به عرصه ون ترتيب هوش هيند . به ايجاني به چاپ رساوان هوش هي عن بازي خود رااي علم جا نهاد و در دني کرد. در سال ,1991 بار- آن براير واژهولين با اEQ (Quotient Emotional) ا وضع کرد. ويجاني ر هيره يا بهان مي بيجود دارد کهاملي و آن بود که آيا عور ابتدا پرسش ساده من د کند بخش بودن درک شخص براي اثر ييناي کننده توا تعيين زندگپس دريافتم ي باشد؟ س در عين حال موفقشته باشند وي دايومي باند هوش عم که افراد مي توانن فرضيه , اياشند. با نب بار- ي کرد که بر آن شناسايي عوامل را آن يک سربي آن عواملرزياي براي ا آن وي ابزاراشتند. پس از اثر د موفقيتهايجاد کرد ا. مه اي بود که پرسشنا اين ابزار بهI-EQ مشهور است. 2- جانيوم هوش هي مفهوي سالوندني ارائه نمودز هوش هيجاي را اد نظر شده و پيچيده تر وماير يک تعريف تجدي. بعد براييف چهار اين تعر در شده است نظر گرفتهين سازه در ا, 1 - ز هيجانس و ابراحسا ا

Models of Emotional Intelligence ChangeMindchangemind.ir/site/wp-content/uploads/2013/10/eq.pdfڄٹاجچٽ شوٽ یاٽ ٯدٵ Models of Emotional Intelligence ChangeMind.ir ټک

  • Upload
    others

  • View
    5

  • Download
    0

Embed Size (px)

Citation preview

Page 1: Models of Emotional Intelligence ChangeMindchangemind.ir/site/wp-content/uploads/2013/10/eq.pdfڄٹاجچٽ شوٽ یاٽ ٯدٵ Models of Emotional Intelligence ChangeMind.ir ټک

مدل های هوش هيجاني

Models of Emotional Intelligence

ChangeMind.ir

آينده کسي که انسانهاي موفق , انسانهاي با هوش تلقي مي شدند و 1999 دهه هاي قبل از در :تاريخچه هوش هيجاني -1

نشان داده که ميزان هوش افراد , ضامن موفقيت آنها بااليي داشت , موفق پيش بيني مي شد. اما تجربه (IQ)ضريب هوشي

البته اين .الزم استويژگي هاي ديگري براي برقراري ارتباطات انساني و موفقيت در زندگي در کل زندگي نيست بلکه

.هاي مختلفي وجود دارند, مطلب جديدي نيست علمي , توانايي -عقيده که در کنار توانايي هاي با ارزش آموزشي

از نظر پيشنهاد کردند که توانايي اجتماعي , عنصر مهمي از هوش مي باشد, هوش اجتماعي محققان اوليه نظير توراندايک

با ديگران است, و کسلر در گزارش خود درباره , عمل و رفتار هوشمند انه و در رابطهتورندايک توانايي درک ديگران

تواند دهم که عالوه بر عوامل هوشي , عوامل غير هوشي ويژه اي نيز وجود دارد که مي هوش مي نويسد : کوشيده ام نشان

م مگر اينکه آزمون ها و معيارهايي نيز دهي رفتار هوشمندانه را مشخص کند. نمي توانيم هوش عمومي را موردسنجش قرار

هيچ اختيار داشته باشيم . ماور در نتيجه گيري معروف خود ميگويد :هيجانها را به براي سنجش عوامل غير هوشي در

.مراتب باالي هوش باشند به نظر مي رسد آنها خود يکي از… عنوان نبايد در مقابل هوش قرار داد

موسيقيايي , رياضي , جسمي ( ميداند. او وجوه شناختي را با عناصري , د گوناگون ) زبانيگارونر هوش را مشتمل بر ابعا

.دو مولفه مهم است ترکيب کرده است. بعد شخصي اين نظريه شامل” شخصي ” غير شناختي يا گفته خودش از هوش

اي شکل دادن مدلي دقيق از هوش درون فردي ظرفيتي است بر هوش درون فردي و هوش ميان فردي . گارونر معتقداست

ديگران است, اينکه چه استفاده از اين مدل براي عملکرد موثر در زندگي و هوش ميان فردي توانايي فهم خويشتن و توانايي

فروشندگان , سياستمداران, معلمان , پزشکان و رهبران ديني موفق .چيز آنها را تحريک مي کند و آنها چگونه کار مي کنند

. هستند با هوش هيجاني باال ديهمگي افرا

درزمينه هوش اجتماعي , دستخوش تحول بوده است و ديدگاه هاي مختلفي به پژوهش 1999تا 1999در هر حال از سال

فردي , توانايي قضاوت درست درباره آمده اند که هوش اجتماعي را به عنوان توانايي ارتباط با ديگران , دانش ميان وجود

عملکرد اجتماعي موثر و مهارت رمزگشايي نمادهاي غير کالمي تعريف کرده , ها و انگيزه هاي ديگراناحساسات, خلق

.اند

کرده و آنرا به اين صورت تعريف کرده نهايت پس از تحوالت فوق , سالووي و ماير مفهوم جديدهوش هيجاني رامعرفي در

فرد. آنها و استفاده از اين اطالعات براي هدايت تفکر و اعمالديگران و تمايز بين اند: توانيي شناسايي هيجان هاي خود و

دوباره در يک سلسله تغيير و تحوالت نظريه ها به , به اين ترتيب هيجاني که سالها ارزش محوري خود را از دست داده بود

عقالني ا به هوشعلت شناسي رفتارهاي انسان ازجمله موفقيت ها و شکست ها که ساله عنوان عنصر اساسي قابل توجه

.نسبت داده مي شد, مطرح شد

اياالت متحده را تحت 1991باعث شد که دانيل گلمن پرفروش ترين کتاب سال ,تشکيل اين تئوري توسط سالووي و ماير

نهاد و در دنياي علم جاي خود را باز عنوان هوش هيجاني به چاپ رساند . به اين ترتيب هوش هيجاني پا به عرصه وجود

.کرد

بيان مي يا بهره هيجاني را وضع کرد. وي EQ (Quotient Emotional) اولين بار واژه آن براي -بار 1991در سال ,

تعيين کننده توانايي يک شخص براي اثر بخش بودن در کند پرسش ساده من در ابتدا آن بود که آيا عواملي وجود دارد که

نباشند. با اين فرضيه , که افراد مي توانند هوش عمومي بااليي داشته باشند و در عين حال موفق ي باشد؟ سپس دريافتمزندگ

موفقيتها اثر داشتند. پس از آن وي ابزاري براي ارزيابي آن عوامل آن يک سري عوامل را شناسايي کرد که بر آن -بار

.مشهور است I-EQ بهاين ابزار پرسشنامه اي بود که .ايجاد کرد

مفهوم هوش هيجاني -2در اين تعريف چهار بعد براي . وماير يک تعريف تجديد نظر شده و پيچيده تري را از هوش هيجاني ارائه نمودند سالووي

,اين سازه در نظر گرفته شده است

احساس و ابراز هيجان- 1

Page 2: Models of Emotional Intelligence ChangeMindchangemind.ir/site/wp-content/uploads/2013/10/eq.pdfڄٹاجچٽ شوٽ یاٽ ٯدٵ Models of Emotional Intelligence ChangeMind.ir ټک

تسهيل تفکر توسط هيجانات -2

فهم و تحليل هيجانها -3

نظيم بازبيني هيجاناتت -4

هيجان درخود و ديگران , فهم اين تعريف مي توان کفايت هاي مرکزي در گير در هوش هيجاني را شامل : ابراز بنابراين

.هيجانها و اداره هيجان ذکر نمود

اگهاني ) تکانه کنترل انگيزه هاي ن هوش هيجاني را توانايي براي انگيختگي خود , پايداري در مواقع شکست, توانايي گلمن

ورزيدن و تمايالت , توانايي نظم بخشيدن به حالتهاي روحي و توانايي اصرار« ارضا ها( و تمايالت , به تاخير انداختن و

.اميدواري مي داند

اين نظريه اعتقاد دارد آنچه که مي تواند پيش بيني کننده موفقيت و سالمت رواني فرد در آينده باشد توانايي هوش هيجاني

.است

چهار بعدي که سالووي و ماير براي هوش هيجاني ذکر کرده بودند در اصالحيه اي از طرف گلمن به چهار حوزه به شرح

:زير تبديل شد

آگاهي از هيجانات خود -1

مديريت هيجانات خود -2

شناسايي هيجانات ديگران -3

تنظيم روابط خود با ديگران -4

تعريف مي کند که بر توانايي نايي هاي غير شناختي , توانش ها و مهارتهاييآن هوش هيجاني را مجموعه توا -بار

.نشانه هاي محيطي تاثير مي گذارند رويارويي موفقيت آميز با خواسته ها, مقتضيات و

.زندگي هستند . احساسات بر هيجانات و هيجانات بر احساسات اثر مي گذارند آن احساسات, هسته مرکزي -به عقيده بار

رابطه با همساالن, ب( پاسخگويي , مسئوليت و ه بايد بدانند که هيجاناتشان مي تواند توانايي : الف( زندگي در مدرسه وهم

.مسائل مختلف زندگي و مرگ را به آنها ديکته کند اتکا به خود, ج( کنار آمدن با

ررسي نموده اند. اين سه معني عبارتند ازآن و پارکز هوش هيجاني را تحت عنوان سه معني ب -ماير و سالوي در کتاب بار

:

هوش هيجاني به معني طرز تفکر يک عصر يا دوره -1

هوش هيجاني به معني شخصيت -2

هوش هيجاني به معني توانايي ذهني -3

است, روحيه اي که دريک هيجاني به معني طرز تفکر يک عصر يا دوره اولين و کلي ترين معني هوش هيجاني هوش

معنوي يا احساسي که يک دوره را مشخص مي کند . – ره وجود دارد و عبارتست از خصوصيات فرهنگيعصريا دو

.ناميده مي شود طرزتفکر يک عصريا دوره

ماير و سالووي هوش هيجاني يکي از اين طرز تفکر هاي اين طرز تفکر هاي يک دوره متعدد و درهم تنيده اند. به نظر

.ي هوش هيجاني جنبه فرهنگي و سياسي دارداولين معن عصر مي باشد و لذا

براي شخصيت بيشتر جنبه مردمي داشته و به يک بسته خصوصيات شخصيتي اشاره مي کند که هوش هيجاني به معني

مانند الگوي پنج عاملي مک کري در مي يابيم موفقيت در زندگي مهم مي باشند . با بررسي بعضي از نظريه هاي شخصيت

.عامل هاي تشکيل دهنده شخصيت مي باشند ش هيجاني مانندکه فاکتورهاي هو

عصبي( , خوشايندي ) خوش قلب , ساده دل , مودب( , برون گرايي ) پرحرف , لذت , روان رنجورخويي) نگران, نا ايمن

بعضي از نظريه در مقايسه مستقل, سازنده( , جو, با محبت( , وظيفه شناس ) بادقت, قابل اعتماد , منظم( , گشادگي ) مبتکر

عنوان يکي از سازه هاي شخصيت در نظر گرفته مي شود . با توجه به وسعت شخصيت هاي ديگر , هوش هيجاني تنها به

.و بخش هاي آن هيجان و انگيزش کل شخصيت را در بر نمي گيرد

هاي علمي , هوش هيجاني به معني توانايي ذهني به نظر ماير و سالووي مناسب تر به نظر مي رسد. رويکرد هوش هيجاني

و آن اشاره به يکدسته توانايي هايي دارد که در پردازش اطالعات مي کنند را بيشتر با عبارت توانايي هاي ذهني تعريف

.مي روند هيجاني بکار

مدل هاي هوش هيجاني .ي, ديدگاههاي مرکبهريک از الگوهاي نظري در مفهوم هوش هيجاني از دو ديدگاه طرح مي شود: ديدگاههاي تواناي

از اين رو به عنوان هوش خالص مي هاي توانايي هوش هيجاني را بطور کامل , برآمده از توانايي ذهني مي دانند و ديدگاه

هيجاني را ترکيبي از توانايي هاي ذهني و ويژگي هاي شخصيتي از قبيل خوش نامند. در مقابل ديدگاههاي مرکب , هوش

Page 3: Models of Emotional Intelligence ChangeMindchangemind.ir/site/wp-content/uploads/2013/10/eq.pdfڄٹاجچٽ شوٽ یاٽ ٯدٵ Models of Emotional Intelligence ChangeMind.ir ټک

ماير و پيتر سالووي ارائه شده است. . در حال حاضر تنها مدل توانايي هوش هيجاني از سوي جانو خرسندي مي دانند بيني

ارائه…. آن , گلمن , دولويکس و هيگس و -روحي متفاوت ارائه شده است. بار مدلهاي مرکب هوش هيجاني نيز با مفاهيم و

.کننده مدلهاي گوناگون مرکب از هوش هيجاني هستند

: ترين مدلهاي مختلف هوش هيجاني عبارتند ازو در مجموع مهم

مدل ماير وسالووي -1

مدل گلمن -2

آن -مدل بار -3

مدل دولويکس و هيگس -4

مدل ماير و سالووي , مدل توانايي هوش هيجانييي شان در به يک واقعه هيجاني و توانا دو دانشمند بيان کردند که افراد در توانايي شان براي پردازش اطالعات مربوط اين

.وسيع تر, متفاوتند ارتباط دادن پردازش هيجاني جهت شناخت

حيطه است. حيطه مفهوم هوش تجربي ) توانايي 9هيجاني داراي مفهوم هوش هيجاني ماير و سالووي بيان مي کند که هوش

و مديريت فهم پاسخگويي و استفاده درست از اطالعات هيجاني( و حيطه استراتژيک ) توانايي ,احساس کردن

.هرحيطه نيز به دو شاخه تقسيم مي شود هيجان(,

احساس و ابراز هيجان -1

تسهيل تفکر بوسيله هيجان -2

فهم و درک هيجان -3

تنظيم و مديريت هيجان -4

احساس و ابراز هيجان-1زي پيام هاي هيجاني توجه و معني سا , هيجاني با ظرفيت بيان احساسات شروع مي گردد . احساس هيجاني شامل ثبت هوش

فرهنگي بيان گرديده اند . توانايي افراد در توجه –صدا يا محصوالت هنري است به آن صورتي که در حاالت صورت , تن

احتماال به دليل دشواري آلکسي تيميک ارزيابي و ابراز حاالت هيجاني خود و ديگران متفاوت است. بعنوان مثال افراد با

ارزيابي هيجاناتشان به صورت کالمي نيستند . افرادي که با سرعت و دقت هيجاناتشان را به ابراز تشخيص احساسات, قادر

.دهند و بيان مي کنند بهتر مي توانند به افراد و محيط اطراف خود پاسخ

تسهيل تفکر بوسيله هيجان -2شناختي اثر مي نمايد و به اين ترتيب هيجاني تفکر , متمرکز بر اين موضوع است که چگونه هيجان بر روي سيستم تسهيل

هيجان )ا استدالل , تصميم گيري و کارهاي خالق به کار رود. شناخت مي تواند بوسيله , چگونه مي تواند براي حل مساله

. که به چيزمهمي توجه کند و به آن بپردازد مختل گردد و يا در سيستم شناختي الويت ايجاد کند… ,( ضطراب , ترس

وقتي غمگين است مثبت و توانند شناختها را تغيير دهند . هنگامي که شخص خوشحال است آنها مي قات هيجانهاگاهي او

چيزها را از ديدگاه هاي مختلف ببيند . تفاوت بين شک منفي مي شوند. اين تغييرات سيستم شناختي را وادار مي کند که

.بيانديشد عميق تر و خالقانه تر در مورد يک مسالهاين مساله باعث مي شود که فرد .نمودن و قبول کردن

فهم و درک هيجان -3بتواند هيجانها را درک کند و معني ترين قابليت در اين سطح , شامل نامگذاري هيجانها با لغات مي باشد. کسي که اساسي

اني باال , توانايي تشخيصبين شخص برخوردار مي باشد.افراد با هوش هيج آنها را بفهمد از نعمت ظرفيت درک روابط

عبارات هيجاني که در طبقه اي از اصطالحاتي که براي توصيف هيجانات در مجموعه اي از کلمات آشنا و گروهي از

.کلمات نامشخص ترتيب يافته اند را دارند

تنظيم و مديريت هيجان -4معين است . سطح مطلوب کنترل و هيجان به معني توانايي ارتباط با يک هيجان براساس کاربرد آن در موقعيتي مديريت

کوچک سازي يا از بين بردن هيجاها ممکن است هوش هيجاني را سرکوب تنظيم هيجانها در تعادل آنهاست . کوشش براي

آن طريق بتوانند هيجان هاي ديگران را استفاده مي کنند که از افراد از روش ها و فنون متعددي براي تنظيم خلق خود .نمايد

شامل ترکيبي از آرام سازي , کنترل استرس , تالشهاي شناختي و ورزش ممکن است کنترل کنند. روش فعاالنه تنظيم خلق

.موثرترين روشها براي تغيير خلق منفي باشد

Page 4: Models of Emotional Intelligence ChangeMindchangemind.ir/site/wp-content/uploads/2013/10/eq.pdfڄٹاجچٽ شوٽ یاٽ ٯدٵ Models of Emotional Intelligence ChangeMind.ir ټک

مدل گلمن از هوش هيجانيداده بود يا به عبارت ديگر مدل ائه کرد که بيست و پنج شايستگي را در پنج خوشه جايمدلي از هوش هيجاني ار گلمن

:حوزه است 1هوش هيجاني گلمن داراي

حوزه آگاهي شامل آگاهي هيجاني , ارزيابي صحيح از حوزه اعتماد به نفس-1

ترليحوزه کنترلي شامل قابليت اعتماد: وجدان , انطباق پذيري , نو آوري , حوزه کن- 2

خود انگيختگي شامل گام برداشتن به سوي هدف, قصد , پيشگام بودن , خودکنترلي -3

همدلي شامل درک ديگران , رشد ديگران -4

تنظيم روابط شامل تاثيرگذاري, ارتباطات , مديريت رهبري , تعارض , سرعت دادن به تغيير, برقراري پيوند,همکاري -5

و تعاون

ز هيجانات خودخود آگاهي يا آگاهي ا -1

حوزه آگاهي محور اصلي هوش هيجاني است. گلمن خودآگاهي را درک عميق و روشن از احساسات و هيجانات و نقاط

.قوت و ضعف آنها تعريف مي کند

حوزه کنترلي يا کنترل هيجانات -2

کارآمد در اين حيطه بهتر اشخاص .هيجانات به شيوه اي مناسب مهارتي است که بدنبال حوزه آگاهي ايجاد مي شود کنترل

اضطراب , تحريک پذيري رهايي يابند و در فراز و نشيب هاي زندگي کمتر با , مي توانند از هيجانات منفي نظير نااميدي

را به شرايط مطلوب باز مواجه مي شوند و يا در صورت بروز مشکل به سرعت مي توانند از موقعيت مشکل مشکل

.گردند

مقابل شخص صحيح , به ميزان آسان است. همه مي توانند عصباني شوند . اما عصباني شدن درعصباني شدن : ارسطو

.صحيح کار آساني نيست در زمان صحيح به طريق صحيح و به دليل صحيح ,

خود انگيختگي -3

ن خود انگيزه را بسياري از روانشناسا .مولفه مربوط به تمرکز هيجان ها براي دستيابي به اهداف مورد نظر مي باشد اين

و سرکوب خواسته ها را به تاخير مي اندازند. آنها همواره در تکاپو و« ارضا مي نامند. افراد خود انگيخته« شرط بقا

انگيزه زبان سائق پيشرفت مي باشد و حرکت هستند , تمايل دارند که همواره , موثر و مولد باشند. از نظر گلمن خود

. فظيلت مطلوبي ازکوششي است جهت رسيدن به حد

همدلي -4

واکنش مناسب , همدلي مهارت مردمي است. درک احساسات و هيجانات ديگران و به کارگيري يک عمل و همدلي اساس

. تاييد و تحسين احساسات ديگران بيشتر به معني تامل و مالحضه احساسات ديگران است نه

رف مقابل مي باشد . متخصصان هوش هيجاني معتقدند که نوع احساسات ط شرط واکنش مناسب در مقابل ديگران درک

.هوشياري اجتماعي توان معمولي مي باشد نشانه اصلي

تنظيم روابط- 5

همراه است. به نظر گلمن افرادي که در اين حيطه با توانايي مشترک در کنترل هيجان و تعامل سازگارانه با ديگران مهارت

موثر واقع شوند بايد توانايي تشخيص , تفکيک و کنترل احساسات خود را داشته نمي خواهند در ايجاد رابطه با ديگرا

.باشند, سپس از طريق همدلي يک رابطه مناسب برقرار کنند

آن -مدل هوش هيجاني بار :عامل تشکيل دهنده آنها ارائه مي کند که به شرح زير معرفي مي گردند11 مولفهو 1آن مفهوم هوش هيجاني را در -بار

الف( مولفه درون فردي

ب( مولفه بين فردي

ج( مولفه سازگاري

د( مولفه کنترل استرس

ه( مولفه خلق عمومي

الف( مولفه درون فردي خود آگاهي هيجاني -1

که فرد چه احساسي دارد و چرا اين آگاهي فرد از احساسات را مورد بررسي قرار مي دهيم . پي بردن به اين نکته ميزان

Page 5: Models of Emotional Intelligence ChangeMindchangemind.ir/site/wp-content/uploads/2013/10/eq.pdfڄٹاجچٽ شوٽ یاٽ ٯدٵ Models of Emotional Intelligence ChangeMind.ir ټک

.او شکل گرفته استاحساس در

جراتمندي -2

اي مطلوب , که خود داراي سه بعد بيان احساسات , عقايد , افکار و باورهاي خود و دفاع از حقوق خود به شيوه توانايي

صميميت و احساسات جنسي ( , توانايي بيان عقايد) بيان عقايد مخالف و اتخاذ ,است: توانايي ميان احساسات) ابراز خشم

خود ) اجازه ندادن به ديگران جهت اذيت ص حتي با از دست دادن امتياز ( , توانايي ايستادگي در برابر حقوقموضع مشخ

(خجالتي نيستند کم رو و –کردن فرد و دادن امتياز

حرمت نفس -3

نفس , احساس عدم کفايت احترام به خود و پذيرش خود بعنوان شخصي که اساسا خوب است. شخص صاحب حرمت توانايي

.محدوديتها و قابليتها خود – و حقارت نمي کند . پذيرش جنبه هاي مثبت و منفي

خود شکوفايي -4

توانايي ها, قابليتها و استعداد ها , شناخت توانمندي هاي بالقوه , تالش براي شکوفا کردن آنها, کسب حداکثر رشد توانايي

.کردن خود بهترتالش براي داشتن بهترين عملکرد و

استقالل -5

ها و برنامه هاي مهم , توانايي خود کنترلي در تفکر, عمل و عدم وابستگي عاطفي , قابل اتکا در تصميم گيري توانايي

.حفاظت, پرهيز از ديگران براي برآوردن نيازهاي عاطفي خود رفتار خود مختار در مقابل نياز به حمايت و

ب( مولفه بين فردي همدلي -1

يعني همان احساسي که ديگري به , شناخت هيجانات و عواطف ديگران, همدلي يعني ايجاد حس مشترک با يکديگر توانايي

.به ديگران توجه دارند و به نگراني و عاليق آنها توجه نشان ميدهند آن دست يافته است داشته باشيم . افراد همدل

مسئوليت اجتماعي -2

صري سازنده , مشارکت کننده , داراي حس همکاري درگروه خويش و داراي وجدان اجتماعينشان دادن خود به عنوان عن

.

روابط بين فردي -3

.توانايي برقراري و حفظ ارتباطات متقابل , توانايي صميميت با محبت و انتقال دوستي به شخص ديگر است

ج( مولفه سازگاري حل مساله- 1

تعيين راه حل هاي مختلف مسله , , اشتن کفايت وانگيزه براي مقابله موثر با آنشناسايي و تعريف مشکالت , د توانايي

. تصميم گيري و انجام يکي از راه حل هاي

آزمون واقعيت -2

فهم امور بطور صحيح و تجربه ميزان انطباق بين آنچه فرد تجربه کرده و آنچه واقعا وجود دارد , تالش براي سنجش

. خيالپردازي عا هستند بدونرويدادها آن گونه که واق

انعطاف پذيري- 3

افراد موظف افرادي فعال , , منطبق ساختن عواطف , افکار و رفتار موقعيت ها و شرايط دائما در حال تغيير توانايي

.صبور و گشاده رو…. به ايده ها , جهت گيري ها و زرنگ , قادر به واکنش به تغيير بدون تعصب , نسبت

ل استرسو( مولفه کنتر تحمل استرس -1

هاي مشکل زابدون از پاي در آمدن , مقاومت در برابر رويدادها و موقعيتها ي فشار زا , پشت سر گذاشتن موقعيت توانايي

.بحرانها و مشکالت را بهتر مي گذرانند اين افراد کمتردچار نااميدي مي شوند و

کنترل تکانه- 2

و کنترل خشم , اثرنداشتن اين مهارت ئق , پذيرش تکانه هاي پرخاشگرانه , خودداربودنبه تاخير انداختن تکانه و سا توانايي

.قابل پيش بيني و آزارگري است فقدان خود کنترلي , رفتار هاي کند وغير

مولفه خلق عمومي -ه( خوش بيني- 1

زندگي روزمره توانايي نگاه کردن به نيمه روشن ترزندگي , اميد به زندگي و رويکردي مثبت داشتن به

نشاط -2

لذت بردن از خود و ديگران , شاد بودن , رضايت از خود ولذت بردن از زندگي , داشتن احساس خوب در محيط کار

Page 6: Models of Emotional Intelligence ChangeMindchangemind.ir/site/wp-content/uploads/2013/10/eq.pdfڄٹاجچٽ شوٽ یاٽ ٯدٵ Models of Emotional Intelligence ChangeMind.ir ټک

. ودراوقات فراغت

مدل هوش هيجاني دولويکس و هيگس

شناسايي کرده دولويکس و هيگس بر اساس تحقيقات تجربي خود عناصر محوري مشترک را در ساختار کلي هوش هيجاني

: اند که عبارتند از

.خود آگاهي , آگاهي از احساسات شخصي خود وتوانايي تشخيص و مديريت آنها -1

.انعطاف هيجاني , توانايي خوب عمل کردن و سازگاري در موقعيتهاي مختلف -2

.ت وجود داردکه براي دستيابي به نتايج وهدفهاي کوتاه مدت, بلند مد انگيزش , انرژي و انگيزه اي -3

.حساسيت بين فردي , توانايي آگاه بودن ازاحساسات ديگران و دستيابي به تصميمات قابل نفوذ در آنها- 4

.تاثير, توانايي ترغيب ديگران به تغيير ديدگاهشان در باره يک مساله -5

. ات مبهمفراست, توانايي استفاده از بينش و تعامل در تصميم گيري هنگام رويارويي با اطالع -6

.صداقت, توانايي ايجاد و تعهد در هنگام مواجهه با چالش و اقالم ثابت و درست -7

رابطه مدلهاي هوش هيجانيگوناگون آنها وجود دارد. وجود مدل هاي متفاوت از هوش هيجاني , شباهتهاي آماري و نظري , بين مفاهيم عليرغم

عناصر دخيل در درک و تنظيم هيجانات شخصي خود فرد و سنجشدرسطحي جامع تر , تمامي مدل ها قصد فهميدن و

دارد , موافقند . تمامي مدل ها, با اين نگاه که مولفه هاي کليدي معيني براي هوش هيجاني وجود .ديگران را دارا هستند

ت و مديريت آن و گلمن , متضمن آگاهي ) درک( هيجانا -براي نمونه , هر سه مدل هوش هيجاني سالووي و ماير, بار

تنظيم هيجان کليدي در وجود يک شخص هوشمند هيجاني هستند. براکت و مايربين شاخص فرعي هيجانها به عنوان عناصر

آن , شباهتهاي -پرسشنامه بهره هيجاني , بار و شاخص بين فردي هوش هيجاني در MSCEIT در آزمون هوش هيجاني

.زيادي يافتند

همبستگي قابل مالحضه اي آن -ش هيجاني از جمله دو معيار ماير و سالووي و بارخود گزارش دهي هو بين معيارهاي

.وجود دارد که درزمينه هاي صفتي و سازماني کاربرد دارد يافت شده است. معيارهاي ديگري نيز از هوش هيجاني

( EI)تفاوت هوش هيجاني

( IQ) و هوش شناخت نظريه پردازان هوش هيجاني معتقدند که . هوش هيجاني و هم هوش شناختي اندازه اي از توانايي هستند نه خود توانايي هم

IQ انجام دهيم در حاليکه هوش هيجاني به ما مي گويد چه کاري را بايد انجام دهيم به ما مي گويد چه کاري مي توانيم . IQ

حاليکه هوش هيجاني به ما مي گويد چگونه از فکر منطقي و انتزاعي مي شود درشامل توانايي هاي ما براي يادآوري , ت

IQ به قدرت بهره استفاده کنيم. داده هاي موجود بيانگر اين نکته است که هوش هيجاني مي تواند درجهت موفقيت در زندگي

هوش هيجاني در موفقيت چقدر که ميزان اهميت هوش عمومي و حتي قوي تر از آن عمل کند, اما هنوز نمي توان گفت

99درصد در عوامل تعيين کننده موفقيت در زندگي دخيل هستند و 99حالت خود است.بهره هوش عمومي در بهترين

.تعيين کرد درصد به عوامل ديگر وابسته است که نمي توان ميزان آن را در زندگي هر شخص

.هايشان در حوزه هوش هيجاني بود, درصد توانمندي 91براي افراد در موقعيت هاي رهبري

باال مي برد و چه چيز آنها را ثابت نگه تحقيقات به درون يک شغل يا حرفه مي نگرد تا دريابد که چه چيز افراد را تا وقتي

.هوش هيجاني , پيش بيني کننده قويتري نسبت به بهره هوش عمومي خواهد بود مي دارد و باعث سقوط آنها مي گردد

نيز نشان داد که هجده توانمندي از سازمان در دنيا 992نمندي هاي شغلي از سوي اسپنسر و اسپنسر در بيش از توا تحليل

.برجستگان از افراد متوسط مبتني برهوش هيجاني بودند بيست و يک توانمندي در مدل کلي تمايز

همبستگي پايين وجود هاي هوش هيجانيهوش هيجاني داريم . در واقع بين هوش عمومي و برخي جنبه همه ما ترکيبي از

. دارد و بايد گفت اين دو قلمرو اساسا مستقل هستند

فرد مي داند که نشانه پتانسيل هوش هيجاني و هوش شناختي را داراي سهمي برابر در هوش کلي يک آن در مجموع -بار

.يک فرد براي موفقيت در زندگي است

کاربردهاي هوش هيجانيفراهم مي نمايد. کاربرد موجب کسب آگاهي نسبت به آنها شده , زمينه درک صحيح عواطف ديگران را عواطف شناسايي

روح همکاري گروهي را فراهم مي آورد. درک و فهم هيجانها و عواطف موجب توليد عقايد, بروز يک احساس يا تقويت

.آگاه تر مي نمايد , طه نظرهاي ديگرانبينش نسبت به انگيزه هاي افراد شده ما را نسبت به نق عواطف موجب کسب

Page 7: Models of Emotional Intelligence ChangeMindchangemind.ir/site/wp-content/uploads/2013/10/eq.pdfڄٹاجچٽ شوٽ یاٽ ٯدٵ Models of Emotional Intelligence ChangeMind.ir ټک

.هشياري , يک عامل پيش بيني کننده خيلي خوب براي عملکرد هاي شغلي محسوب مي شود

.خوش بيني , يک عامل مهم و سازنده در برخي موقعيت هاي شغلي و سبک هاي خاص رهبري مي باشد

.مل استرس مهم استتحمل استرس , مرکز بينش افراد براي موقعيت هاي استرس زا و تح

مديريت افراد و تمايل آنها براي تعامالت اجتماعي از جنبه هاي مهم وحياتي مورد نياز براي بسياري از مشاغل محسوب

.مي شوند

نام برد. هوش هيجاني مي تواند سبب هوش هيجاني نبايد به عنوان يک ترتيب براي دانش و آگاهي و مهارتهاي شغلي از

مهارتهاي الزم ومطلوب گردد. هوش هيجاني نمي تواند براي داشتن يک زندگي ليتهاي حرفه اي و کسببهبود و اصالح فعا

بسياري ازمردم هوش هيجاني نقش ومرفه هم شرط الزم باشد و هم شرط کافي . شرط الزم هست اما کافي نيست. براي شاد

رداشت خاصي دارد و آن را به گونه اي متفاوت کند که هر کسي از آن ب را بازي مي لکه هاي جوهر در آزمون رورشاخ

.استنباط مي نمايد ازديگران

کارفرمايان اطالعات ذي قيمتي را به جريان تعامل با همکاران و شناسايي عواطف در خود وديگران سبب مي شود که

زي موجب برانگيختن يا چي بدست آورند . به کمک توانايي درک و فهم عواطف, ما مي توانيم بفهميم که چه مشتريان خود

مي توانيم همکاري بهتري را باديگران برنامه ريزي کنيم . نحوه عدم برانگيختگي افراد يا گروه ها مي شود و درنتيجه

عملکرد و رضايت شغلي اداره کردن عواطف درحوزه ديگران( در محيط کار مي تواند تاثير زيادي بر ) مديريت عواطف

.افراد داشته باشد

ساده و راه دستيابي به ازدواج موفق و يک زندگي خانوادگي سرشار ازخوشبختي , بسيار , مشاوران خانواده قادبه اعت

خواهي کني و هنگامي که همسرت کار مورد عال سرراست است و آن اين است که بايد بداني چه موقع از همسرت معذرت

و نيز ه چه موقع يا چرا چگونه از همسرتان معذرت خواهي کنيدنياوري . دانستن اين ک قه ات را انجام نداد به روي خودت

هنگام عصبانيت, احتياج به مهارت هاي هيجاني برخورداري از توانايي هايي همچون شکيبايي , بردباري و مدارا کردن در

.کنترل خود و درک عميق احساسات و نياز هاي ديگران دارد , پيشرفته و سطح بااليي از همدلي

هوش هيجاني اهميتاسترس هاست. پرورش و رشد هوش هيجاني پيش بيني کننده موفقيت افراد در زندگي و نحوه برخورد مناسب با هوش

.زير را ميتوان به عنوان اهميت هوش هيجاني بيان نمود هيجاني از اهميت زيادي برخوردار است. موارد

ايجاد حس مسئوليت پذيري- 1

ايجاد زندگي شاد و با نشاط -2

برخورد با موقعيت هاي خطرناک -3

ايجاد روحيه همکاري و کمک به ديگران -4

:افرادي که از نظر هوش هيجاني در سطح باالتري هستند, تحقيقات نشان داده است که ويژگي هاي زير را دارا هستند

يادگيرندگان بهتري هستند -1

دمشکالت رفتاري کمتري دارن -2

هيجانهاي خود را بخوبي بيان مي کنند -3

به حرفهاي ديگران خوب گوش مي کنند -4

از خود خشونت کمتري نشان مي دهند -5

دوستان زيادي پيدا مي کنند -6

خوشحال و با نشاط هستند -7

تحمل مشکالت در آنها زياد است -8

درباره اطرافيان خود احساس خوبي دارند -9

آموزش هوش هيجاني آيا هوش هيجاني را ميتوان افزايش داد؟ آيا مي توان آن را آموخت و آموزش داد؟

معتقدند مانند هر نوع ديگر هوش, بسيار از درمانگران ادعاي توانايي افزايش هوش هيجاني را دارند. بعضي ها هم بسياري

,را که برمبناي شخصيت مي باشدافزايش داد . حتي اگر مدلهاي هوش هيجاني دشوار است که بتوان هوش هيجاني را

دهيم , صحيح نمي باشد . لذا تغيير و بپذيريم , مفهوم اينکه بتوانيم بسادگي خصوصيات اصلي و اساسي شخصيت را تغيير

.پذير نخواهد بود افزايش هوش هيجاني نيز با سادگي امکان

Page 8: Models of Emotional Intelligence ChangeMindchangemind.ir/site/wp-content/uploads/2013/10/eq.pdfڄٹاجچٽ شوٽ یاٽ ٯدٵ Models of Emotional Intelligence ChangeMind.ir ټک

سالووي در آموزش هوش هيجاني –ديدگاه ماير مي باشد . افراد در اين مورد ع ظرفيت رواني براي معني بخشي و کاربرد اطالعات هيجانييکنو EI عقيده دارد ماير

بعضي ديگر ماهرند. به عقيده مارير, قسمتي از اين ظرفيت غريزي است, ظرفيتهاي مختلف دارند. بعضي در حد متوسط و

توان بوسيله کوشش, تمرين و خير ميقسمت ديگر آن چيزي است که ما از تجارب زندگي مي آموزيم . قسمت ا درحاليکه

.تجربه پيشرفت يابد

معتقد است هوش از مهارتهاي که قسمتي ازهوش هيجاني هستند مي توانند يادگرفته شوند ، او سالووي عقيده دارد بسياري

بطوري که تواند هم آموزش داده شود و هم يادگرفته شود, هيجاني عبارت از يکسري مهارتها و قابليتها يي است که مي

.هيجاني بهتر تربيت يابد شخص بتواند از نظر

.ماير و سالووي خاطر نشان مي کنند که هنوز جوابي که بوسيله تحقيقات ميداني بدست آمده باشد براي اين سوال وجود ندارد

هوش هيجاني مي که قسمتي از پاسخ اين است که با انگيزه وکوشش کافي , مي توان مهارتها و قابليتها يي را بنابراين

گري و آماده سازي راههايي مي باشند که بوسيله آن مي توان مهارتهاي باشندافزايش داد. روان درماني, مشاوره و مربي

نمره يک قسمت از سنجش هوش هيجاني را افزايش داد . اين بدان معنا نيست که خود پس از يک برنامه آموزش هوش

افراد معلومات بيشتري کسب کنند و بعضي رفتارها ممکن است يابد. ممکنست افزايش ( MSCEIT )هيجاني اش مانند

.نمره فعلي آنها در تست هوش هيجاني احتماال تغيير نخواهد کرد تغيير کنند ولي

پذير است که قابليت هوش شناختي و نوع شخصيت يک فرد با هوش هيجاني يک مهارت و توانايي انعطاف پس برخالف

هوش هيجاني بدست مي آيند نبايد آخرين نتيجه از مهارتهاي هوش ا دارد . لذا نمره هايي که از آزمون هايبهبود و توسعه ر

طول زندگي خود آگاهي گردند. نمرات هوش هيجاني معموال با افزايش سن بيشتر مي شوند . اکثر مردم در هيجاني تلقي

.ند هيجانها و رفتار خود را کنترل کنندتوان بيشتري بدست مي آورند و با باال رفتن سن راحت تر مي

خانواده و هيجاني خود را در خانواده فرا مي گيرند. بهترين منبع يادگيري اين توانايي افراد بخش عمده اي از هوش

محصول نمايش مهارتهاي هوش هيجاني والدين خصوصا والدين هستند. پژوهش هاي نشان مي دهد که هوش هيجاني کودک

.هيجاني به شخصي آنها از استرساست و نه تجر

آن بيان مي کند که هوش هيجاني درطول زمان رشد مي کند و مي تواند با بهترين برنامه ريزي و روان درماني بهبود -بار

.يابد

هيجاني است نقش مهمي در بهبود ها نشان داده اند که آموزش مهارتهاي اجتماعي و هيجاني که به تعبيري هوش پژوهش

.نوع آموزش ها عمدتا در مدارس و محيط هاي شغلي صورت گرفته است وابط بين فردي و اجتماعي دارد . اينکيفيت ر

راهبردهاي افزايش هوش هيجانيدرهوش هيجاني دخيل اند نيز مي توان که اکثر مهارتها در اثر تعليم و تربيت رشد مي يابند, برخي مهارتهايي که همانطور

.داز اين طريق افزايش دا

.کودک در زمينه تشخيص هيجانها و نام گذاري آنها يکي از راهبردهاي مهم افزايش هوش هيجاني است –تعامل خوب والد

کودکان بتوانند آزادي و اطمينان خاطر ديگر افزايش اين توانايي, ايجاد يک محيط امن عاطفي است به گونه اي که راه

.کنند درباره احساساتشان با والدين گفتگو

است. اين آموزشها شامل کنترل خشم و عصبانيت , آموزش مهارتهاي اجتماعي يکي ديگر از راههاي افزايش هوش هيجاني

ارتباط , حل شناختن تشابهات و تفاوتهاي مردم, اظهار ادب و صميميت و تعارف , برقراري همدلي, تشخيص و به رسميت

.فشارها مي تواند باشد در برابرمساله و مشکل , تصميم گيري و ايجاد هدف و مقاومت

که افراد درباره احساسات و … مثل شادي و غم , عشق و تنفر و ترتيب دادن جلسات گروهي در باره انواع هيجانات

.اطالعات عيني تري پيدا کنند هيجانات خود

احساسات آموزش داده شود . والدين نيز مي توانند با بيان هيجانات خود به کودکان عبارات در برگيرنده هيجانات و

… کنم, احساس نااميدي مي کنم و فرزندانشان را در شناسايي هيجانات ياري نمايند. مثال احساس بي قراري نمي

.هيجاني کمک کنند بطور کلي روان درماني مشاوره , مربي گري و آماده سازي راههايي اند که مي توانند به افزايش هوش

تحقيقات انجام شده در باره هوش هيجانيتعهد سازماني و نقل و انتقال کارکنان , والو تاثيرات مهارتهاي مديريت هيجاني را در عملکرد شغلي , رضايت شغلي وانگ

.هيجاني با عملکرد شغلي و رضايت شغلي رابطه دارد بررسي کردند. آنان دريافتند که هوش

به طور قابل گروههاي مسن تر نسبت به گروههاي جوانتر ( EQ-1کردند که در بيشتر شاخص هاي ) پارکر بيان آن و -بار

.سال باالترين ميانگين امتياز ها را کسب کردند 19نزديک به مالحظه اي امتياز باالتر کسب کردند و پاسخ دهندگان با سن

Page 9: Models of Emotional Intelligence ChangeMindchangemind.ir/site/wp-content/uploads/2013/10/eq.pdfڄٹاجچٽ شوٽ یاٽ ٯدٵ Models of Emotional Intelligence ChangeMind.ir ټک

مهارت هاي بين فردي قوي تري نرمال در امريکاي شمالي , خانمها با نمونه اي 1991آن در سال , -پژوهش بار بر اساس

ظرفيت درون فردي بيشتر, مديريت هيجانات بهتر و انطباق پذيري بيشتر را نسبت به آقايان نشان دادند. اما مردان داراي

ابطه برقرار مي کنند و از بهتر ر زنان بودند. زنان از هيجانات آگاهي بيشتري نشان مي دهند . از نظر بين فردي نسبت به

بيشتري مي کنند. مردان عزت نفس بهتري دارند و خوش بين تر از زنان نظر اجتماعي نسبت به مردان احساس مسئوليت

. هستند

موفقيت فردي در محيط سازمان و و هيگس نيز در تحقيقات علمي خود نشان دادند که هوش هيجاني با پيشرفت و دولويکس

.ردي همبستگي زيادي داردنيز با عملکرد ف

: مولفه هاي هوش هيجاني در تحقيق خانم اسماعيلي عبارت بودند از

آگاهي هاي درون فردي / آگاهي هاي بين فردي / مهارتهاي حل مساله / شيوه هاي مقابله با فشار و سازگاري

: آموزشي اجرا شده در اين تحقيق –برنامه درماني

ساعت 9فته يک بار يا دوبار / هربار هره –جلسه 19اين برنامه طي

: هفت گام آموزشي اين جلسات ايجاد خود آگاهي : گام اول

تقويت انعطاف پذيري :گام دوم

تقويت قوه انتخاب :گام سوم

آموزش مهارت هاي برقراري و حفظ مهارتهاي بين فردي :گام چهارم

تقويت توانايي مقابله با استرس : گام پنجم

زش مهارتهاي حل مسالهآمو : گام ششم

بررسي موقعيت فرد در برآوردن نيازهاي عالي :گام هفتم

تحقيقات انجام شده در ايران درباره هوش هيجانياست. ايشان در اين پژوهش نوع اقاي محمد علي بشارت به بررسي رابطه ابعاد شخصيت وهوش هيجاني , پرداخته -1

نگرايي , تجربه پذيري , همسازي و وظيفه شناسي با هوش هيجاني در بينبرو , رابطه ابعاد شخصيت شامل نوروزگرايي

داده است که بين هوش هيجاني و ابعاد دانشجويان رشته هاي مختلف دانشگاه تهران بررسي نموده است. نتايج پژوهش نشان

اني و وظيفه شناسي همبستگي مثبت معني دار و بين هوش هيج برون گرايي , تجربه پذيري , همسازي و

.منفي معني داري وجود دارد همبستگي نوروزگرايي

بررسي تاثير آموزش مولفه هاي هوش خانم معصومه اسماعيلي , , دکتر احدي , دکتر دالور و دکتر شفيع آبادي به -2

اين پژوهش که باطرحي آزمايشي انجام شده است گروه آزمايشي در معرض هيجاني بر سالمت روان پرداخته اند . در

نموده اند. تحليل يافته هاي مولفه هاي هوش هيجاني قرار گرفته و در جلسات آموزشي طراحي شده در هفته شرکت آموزش

در افزايش سالمت روان موثر بوه و عالئم بيماري را در مولفه هاي تحقيق نشان داد که آموزش مولفه هاي هوش هيجاني

مي شود بطوري که هاي هوش هيجاني سبب ارتقاي سالمت روانيکاهش داده است . لذا آموزش مولفه سالمت روان

بامشکالت به دست مي آورد . اين مقاله در فصلنامه فردبهره بهتري در گزارش هاي شخصي از موفقيت در مقابله

.به چاپ رسيده است 92شهريور 99باليني ايران شماره , روانپزشکي و روانشناسي

هوش هيجاني و سبک هاي دلبستگي ير امين يزدي و پرويز آزاد فالح به بررسي رابطهخانم ايران ذراتي , آقاي ام -3

دانشگاه فردوسي مشهد انجام شده و نتايج نشان مي دهد که بين سبک دلبستگي پرداخته اند. اين پژوهش در بين دانشجويان

دوسوگرا با هوش هيجاني –مضطرب , ايمن و هوش هيجاني رابطه مستقيم و معنادار وجود داشت. سبک دلبستگي ناايمن

در اين پژوهش از نظر هوش هيجاني تفاوت معناداري نداشتند. تحليل رابطه معکوس و معنادار داشت . مردان و زنان

مولفه هاي آن هستند. انها در اين تحقيق نشان داد که سبک هاي دلبستگي پيش بيني کننده خوبي براي هوش هيجاني و دراين

قادر والدين زمينه مهم و تاثير گذاري بر رشد توانايي هاي کودکان است که آنان را , گرفتند که روابط کودکپژوهش نتيجه

.مي سازد تا درمورد خودشان , ديگران و تعامالت اجتماعي بياموزند

.به چاپ رسيده است 91بهار 99اين مقاله در فصلنامه تازه هاي علوم شناختي , شماره ,

هوش هيجاني در دانش آموزان عادي حکيم جوادي و آقاي جواد اژه اي به بررسي رابطه کيفيت دلبستگي و آقاي منصور -4

دلبستگي و هوش هيجاني رابطه معناداري وجود نشان مي دهد که بين کيفيت و تيز هوش پرداخته اند. نتايج اين پژوهش

حرمت خود, روابط بين فردي , خود , زيرمقياس مقابله تحليل واريانس چند عاملي نشان از معناداري اثر جنس در .دارد

.آگاهي هيجاني و خود شکوفايي داشت

Page 10: Models of Emotional Intelligence ChangeMindchangemind.ir/site/wp-content/uploads/2013/10/eq.pdfڄٹاجچٽ شوٽ یاٽ ٯدٵ Models of Emotional Intelligence ChangeMind.ir ټک

خانواده داشت. دختران داراي هوش نشان از دلبستگي بيشتر تيز هوشان به همساالن و دلبستگي بيشتر گروه عادي به نتايج

.به چاپ رسيده است 90تابستان 09ماره , در فصلنامه روانشناسي , ش هيجاني بيشتري از پسران بودند. اين مقاله

مورد بررسي قرار داده است. اين پژوهش آقاي دکتر محمد علي بشارت تاثير هوش هيجاني بر کيفيت روابط اجتماعي را -5

شده و نتايج حاصل مويد آن است که بين هوش هيجاني و مشکالت بين شخصي در بين دانشجويان دانشگاه تهران انجام

هاي مختلف مشکالت بين شخصي ن همبستگي منفي معنادار وجود دارد . هوش هيجاني همچنين با زمينهدانشجويا

هم بستگي معني دار دارد. هوش هيجاني با تقويت سالمت رواني پذيري دانشجويان همچون قاطعيت , صميميت ,مسئوليت

دهد و زمينه بهبود روابط ص را کاهش ميهمدلي با ديگران , سازش اجتماعي رضايت از زندگي مشکالت بين شخ توان

راه ويژگي هاي ادراک هيجاني , آسان سازي هيجاني , شناخت اجتماعي را فراهم مي سازد.هوش هيجاني همچنين از

راهبردهاي رويارويي کار آمد به کنترل و تقويت هيجان ها و با ساز و کارهاي پيش بيني , افزايش توان هيجاني و مديريت

.بهتر سازد مي کند تا کيفيت روابط اجتماعي رافرد کمک

روانياروبالگ منبع :

Models of Emotional Intelligence

There is great debate around who is the founder(s) or creator(s) of the field of Emotional

Intelligence. Many people passionately debate the merits of one person(s) model as opposed to

another, with whole websites dedicated to this subject.

The important thing to note is that this is a young and ever expanding field. As everyone’s

knowledge on the subject grows, so will our ability to refine and apply the models more

effectively. The key is to keep an open mind and to be willing to accept the merits of each of the

models, and apply what we can to our lives.

There are essentially two schools of thought on Emotional Intelligence and how it is defined. The

mental “ability” models focus on emotions themselves and their interactions with thought. This

is the model used by Mayer and Salovey. The “mixed” models treat mental abilities and a variety

of other characteristics, such as motivation, states of consciousness and social activity, as a

single entity as in those used by Bar-On and Goleman in their Emotional Intelligence models.

Mixed models of Emotional Intelligence tend to be more broad in their definitions as compared

to those mental ability models applied by researchers and theorists.

A central difference among models is that the mental ability models attempt to focus purely on

emotion, whereas mixed models label a multitude of competencies that could be considered

emotion or thought based.

DTS International’s and TTI’s Emotional Quotient assessment is based on Goleman’s model of

Emotional Intelligence.

Below is a brief summary of the three main models of Emotional Intelligence and how they

differ.

Salovey/Mayer/Caruso John Mayer and Peter Salovey began writing about Emotional

Intelligence in late 1980s, acknowledging that emotions and intellect are often thought of as

opposites. They considered the consequences of a beneficial interaction between the two. Later,

they were joined by David Caruso, a friend of Mayer.

In their mental ability model, they define Emotional Intelligence as "the ability to perceive

accurately, appraise, and express emotion; the ability to access and/or generate feelings with

thought; the ability to understand emotion and emotional knowledge; and the ability to regulate

emotions to promote emotional and intellectual growth." Salovey, Mayer and Caruso have

Page 11: Models of Emotional Intelligence ChangeMindchangemind.ir/site/wp-content/uploads/2013/10/eq.pdfڄٹاجچٽ شوٽ یاٽ ٯدٵ Models of Emotional Intelligence ChangeMind.ir ټک

attempted to keep their definition research based to enable them to continue to refine their study

in this field.

The Mayer/Salovey/Caruso ability model of Emotional Intelligence looks at two areas of

Emotional Intelligence: 1. Experiential Emotional Intelligence (EEIQ) – which includes the ability to perceive, respond,

and manipulate emotional information without necessarily understanding it.

2. Strategic Emotional Intelligence (SEIQ) – which includes the ability to understand and

manage emotions without necessarily perceiving feelings well or fully experiencing them.

These two core areas of Emotional Intelligence are then broken into the “four branch

model” (as it is often called). These include: 1. Perceiving Emotion – is the ability to identify and express emotions and emotional needs

accurately to others. It is the ability to decode emotional signals in facial expressions, tone of

voice and artistic expression. This is considered an experiential component of Emotional

Intelligence, as it is about a person’s basic ability to process or “experience” emotional

information.

2. Facilitating Thought – is the ability to use emotion to facilitate thinking, problem solving,

reasoning and focus. This is about blending emotion and thinking while being aware of how

emotion might be affecting your thoughts. This is also considered an experiential component of

Emotional Intelligence.

3. Understanding Emotion – is defining complex emotional blends and understanding emotional

transitions. This is the ability to understand how emotions might combine, change and manifest

over time. This is considered a strategic component of Emotional Intelligence.

4. Managing Emotions – is the ability to manage emotions appropriately and successfully. It is

the ability to be open to emotional information when important, and closed to it when it is not,

then effectively include emotion into thought. This is considered a strategic component of

Emotional Intelligence.

Mayer and Salovey (later Caruso) have developed a number of assessments to attempt to validate

their theories and refine their thinking. The two most commonly referred to are the “Multibranch

Emotional Intelligence Scale” or “MEIS”, and later the “Mayer-Salovey-Caruso Emotional

Intelligence Test” or “MSCEIT”. They continue to develop and research more tools and theories

and are considered as some of the most prominent thought leaders in the Emotional Intelligence

field.

Bar-On Dr. Reuven Bar-On is a clinical psychologist and has been working in the Emotional

Intelligence field for many years. He is considered as one of the field’s thought leaders, and has

published many books and articles on the subject. The Bar-On model is considered a “mixed

model” of Emotional Intelligence and is quite well known.

As at 10th December 2009 the www.reuvenbaron.org website described the Bar-On Model

of Emotional-Social Intelligence broadly as: “According to the Bar-On model, emotional-social intelligence is a cross-section of interrelated

emotional and social competencies, skills and facilitators that determine how well we understand

and express ourselves, understand others and relate with them, and cope with daily demands,

challenges and pressures. The emotional and social competencies, skills and facilitators included

in this broad definition of the construct are based on the 5 meta-factors defined below, that were

Page 12: Models of Emotional Intelligence ChangeMindchangemind.ir/site/wp-content/uploads/2013/10/eq.pdfڄٹاجچٽ شوٽ یاٽ ٯدٵ Models of Emotional Intelligence ChangeMind.ir ټک

confirmed by a series of second order factor analyses in the development of the Bar-On

psychometric measure of this construct.”

Again, from the www.reuvenbaron.org website, this Bar-On model looks at five core

factors and fifteen sub components: 1. Intrapersonal - relates to self-awareness and self-expression, governing our ability to be aware

of our emotions and ourselves in general, to understand our strengths and weaknesses, and to

express our feelings and ourselves non-destructively. It consists of sub factors including self-

regard, emotional self-awareness, assertiveness, independence and self-actualisation.

2. Interpersonal - relates to our ability to be aware of others’ feelings, concerns and needs, and to

be able to establish and maintain cooperative, constructive and mutually satisfying relationships.

It consists of sub factors including empathy, social responsibility and interpersonal relationships.

3. Stress Management - relates to emotional management and controlling our ability to deal with

emotions so that they work for us and not against us. It consists of sub factors including stress,

tolerance, and impulse control.

4. Adaptability - relates primarily to change management i.e., how we cope with and adapt to

personal and interpersonal change as well as change in our immediate environment. It consists of

sub factors including reality testing, flexibility, and problem solving.

5. General Mood - relates to our level of self-motivation. It consists of sub factors including

optimism and happiness.

The Bar-On model is the basis for the Bar-On EQ-i assessment. Reuven Bar-On continues to

research and develop his model and theories around emotional intelligence. His work, like the

others, is a valued contribution to the field.

Goleman The Goleman model of Emotional Intelligence will be discussed in more detail in

coming posts. Goleman’s later writings in the field of Social and Emotional Intelligence

have seen him rename the five original competencies, and collapse them into four: 1. Self-Awareness - emotional self-awareness, accurate self-assessment, self-confidence.

2. Social Awareness - empathy, organisational awareness, service orientation.

3. Self-Management - self-control, trustworthiness, conscientiousness, adaptability, achievement

orientation, initiative.

4. Social Skills - developing others, leadership, influence, communication, change catalyst,

conflict management, building bonds, teamwork.

We have chosen to utilise the Goleman “mixed model” as the basis for our TTI Emotional

Quotient, and thus our training. The Goleman model is relatively simple, yet powerful. It is

easily applied in both a personal and professional setting, and tends to be more widely used and

accepted in an organisational setting. At the same time, we must recognise, respect, and include

the thoughts, contributions and commitment of other researchers and contributors in the field.

http://www.dtssydney.com/blog/models_of_emotional_intelligence